اصطلاحات پر کاربرد زبان انگلیسی با معنی فارسی و مثال
Have nerves of steel
اعصاب پولادین داشتن (اعصاب قوی داشتن)
مثال:
A: I can’t figure out how john can keep his cool in difficult situations.
الف: سر در نمیاورم جان چطور می تواند در موقعیت های دشوار خونسردیش را حفظ کند.
B: Yeah. He never loses his temper. He has nerves of steel.
ب: آره. هیچ وقت از کوره در نمی رود. اعصابش از فولاد است.